روایت کامبیز دیرباز از سکانس قلاب دریافت برای ثریا قاسمی
به گزارش وبلاگ علیپور رحمتی، کامبیز دیرباز از محبوب ترین چهره های سینما و تلویزیون است که برای بازی در فیلم دوئل پیروز به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم فجر شد و در چند فیلم سینمایی دیگر از جمله به نام پدر و سوتفاهم هم بازی های درخشانی را ارائه کرد.
دیرباز در سریال پشت بام تهران به کارگردانی بهرنگ توفیقی که در سال 1394 از شبکه اول سیما به نمایش درآمد نقش شخصیتی خاکستری به نام غیاث را ایفا کرد که در راستا داستان و با محکم شدن ایمانش و مدیریت کردن زندگی خود، مشکلاتش را از پیش پا برمی دارد. به بهانه بازپخش این سریال از کانال آی فیلم در خبرنگاران با دیرباز همکلام شدیم که در ادامه می خوانید.
این شب ها شاهد بازپخش سریال پشت بام تهران از شبکه آی فیلم هستیم. خودتان هم مجددا آن را تماشا می کنید؟
من این شب ها سر فیلمبرداری فیلم سینمایی تک تیرانداز هستم و به همین خاطر فرصت تماشای دوباره این سریال را ندارم. البته این سریال قبلا هم بازپخش شده بود و من بازپخش قبلی اش را دیده بودم.
به طور کلی زمانیکه سریال هایتان از شبکه آی فیلم بازپخش می شود از سمت مردم بازخوردی دریافت می کنید؟
بله، خیلی زیاد. خاصه در این روزها کانال آی فیلم دو سریال با بازی من را پخش می نماید; پشت بام تهران و نابرده رنج به کارگردانی علیرضا بذرافشان و از مردم خیلی ممنونم که به تماشای بازپخش سریال ها هم می نشینند و به من ابراز محبت می نمایند. به خصوص اینکه در هر بار بازپخش یک سریال یکسری مخاطب جدید هم آن را تماشا می نمایند. مخاطبانی که در زمان پخش اصلی سریال یا کودک بودند یا مدرسه می رفتند و به هر حال بنا به هر دلیلی سن شان ایجاب نمی نموده که این سریال ها را قبلا ببینند. بازخوردهایی که از سمت این گروه از مخاطبان در بازپخش سریال ها می گیرم خیلی جالب و دلگرم نماینده است.
به نظر شما چه فاکتورهایی در یک سریال تلویزیونی می تواند مخاطب را در بازپخش های مجددش هم پای تلویزیون بنشاند؟
مهمترین ویژگی یک سریال برای جذب مخاطب از نظر من، متن محکم و به قول معروف استخوان دار همراه با قصه ای باورپذیر است. قصه ای که مردم با نگاه کردن به آن احساس ننمایند که وقت شان را به هدر داده اند. در مرحله بعد اگر قصه باورپذیر را دست یک کارگردان کاربلد برای ساخت بدهند قطعا می تواند مخاطب را بارها و بارها پای تلویزیون بنشاند.
پس حتما همکاری با بهرنگ توفیقی به عنوان کارگردان برایتان مثبت است که شما آن را ادامه دادید و حتی این روزها سریال آقازاده را هم به کارگردانی ایشان در شبکه نمایش خانگی در حال توزیع دارید؟
بهرنگ خیلی خوب است. اگر غیر از این بود قطعا همکاری ام را با او ادامه نمی دادم. بهرنگ را از زمانیکه دستیار کارگردان بود می شناسم و طی 20 سالی که با هم آشنا هستیم 4-5 کار مشترک باهم داشتیم. از این به بعد هم اگر متن مناسبی داشته باشد حتما با او کار می کنم.
از جذابیت های نقشی که در پشت بام تهران دارید بگویید. چرا قبول کردید نقش غیاث را در این سریال داشته باشید؟
فیلمنامه نویس این سریال سعید نعمت الله است و من علاقه زیادی به قلم ایشان دارم. او در کارهایش به زیبایی مفاهیمی مانند احترام به خانواده و حفظ آن را حتی برای شخصیت های خاکستری و منفی هم به کار می گیرد و من از زمانیکه این فیلمنامه را می نوشت در جریان کاراکتر غیاث بودم. این شخصیت به هیچ عنوان تخت و یکدست نبود و حجم اتفاقاتی که در زندگی اش رخ می داد زیاد بود، به همین خاطر مدام واکنش نشان می داد و در مجموع این کاراکتر چالش زیاد داشت. تمام این ویژگی ها به اضافه آرامش بهرنگ توفیقی و خاطرات خوبی که با هم داشتیم و صد البته شانس حضور کنار خانم ثریا قاسمی فرصتی بود که نباید از دست می دادم.
اتفاقا خانم قاسمی به تازگی 80 ساله شدند...
بسیار عالی. امیدوارم 120 سال سایه شان بر سر هنر ایران باشد. روح مادر بزرگوارشان (خانم حمیده خیرآبادی) هم شاد. زمانیکه سریال پشت بام تهران به سرانجام رسید به دوستانم گفتم که هیچوقت فکر نمی کردم عاشقانه ترین لحظات کارنامه بازیگری ام را کنار کسی بازی کنم که حدود 35-40 سال از خودم بزرگتر است. چون آدم همواره فکر می نماید لحظات عاشقانه کاری اش را حتما کنار کسی بازی می نماید که همسن و سال خودش است یا از خودش کوچک تر. رابطه مادربزرگ با بازی خانم قاسمی و من در صندلی نوه ایشان را به قدری سعید نعمت الله زیبا نوشت و به قدری استاد قاسمی آن را زیبا بازی کرد که عاشقانه ترین لحظات بازیگری ام در این کار ثبت شد.
خاطره شیرین و به یادماندنی از بازی مقابل خانم قاسمی به یاد دارید؟
خاطره که زیاد دارم، اما به یادماندنی ترین شان برمی شود به یکی-دو صحنه معین که در ذهنم حک شده. یکی در جایی از سریال که غیاث، مادربزرگش را به سفری زیارتی می فرستد. زمانیکه مادربزرگ از سفر برمی گشت باید پایش را از پله اتوبوس روی دست من که به جای پله جلوی ایشان گذاشته بودم، قرار می داد. خانم قاسمی با اینکه حکم استادی به گردن من دارند، اما فروتنانه بسیار سعی کردند که این اتفاق نیفتد ولی من با افتخار دستم را برای ایشان پله کردم و خواستم که خیلی راحت این کار را انجام دهند. صحنه دیگری که همواره از بازی مقابل ایشان در خاطرم می ماند صحنه ای است از زندان. بعد از مدت ها که کسی دیدار غیاث نیامده بود، بلندگو صدایش می زند که دیداری دارد. لوکیشن ما زندان قصر بود و گیشه های دیدار در آنجا به نحوی بود که من که سمت زندانی ها بودم اگر می خواستم برای تمرین بیشتر به آنطرف گیشه پیش خانم قاسمی بروم زمان زیادی می برد. بنابراین بدون تمرین زیاد بازی را آغاز کردم. با اینکه پلان، پلان من بود، اما خانم قاسمی با وجود اینکه پشت شان به دوربین و فقط گوشه ای از چادرشان در کار بود ولی به قدری این صحنه را با حس بازی کردند که من ناخودآگاه بهم ریختم. آنجا بود که فهمیدم بازی با یک پارتنر حرفه ای چقدر مهم است و من چقدر خوش شانس بودم که با ایشان همبازی شدم.
در این روزها با وجود کرونا کماکان به اندازه سابق پیشنهاد بازی در فیلم یا سریال را قبول می کنید؟
جدای از کرونا ذات بازیگری طوری است که زمانی را سر کار هستیم و مدتی را بیکار. ما همواره سرکار نیستیم و بنابراین پذیرش زمان های بیکاری و در منزل ماندن برای من به عنوان بازیگر نسبت به بقیه مشاغل راحت تر بود. فرقی که شرایط کنونی برای ما دارد این است که برای کار پروتکل های بهداشتی را رعایت می کنیم. به خصوص همکاران پشت صحنه همواره ماسک می زنند و به این وسیله خیال ما که جلوی دوربین نمی توانیم ماسک بزنیم را راحت می نمایند. دو ماه گذشته را همانطور که گفتم سر فیلمبرداری فیلم تک تیرانداز به کارگردانی علی غفاری بودم که فیلمی است در ژانر دفاع مقدس و برای من که حدود 15 سال است از فضای جنگی به دور بودم این کار تجربه دلچسبی است. تمام بچه های گروه با عشق، کرونا و سرمای شهرک دفاع مقدس که لوکیشن کار است را تحمل می نمایند که به امید خدا این فیلم به جشنواره فجر سال جاری برسد.
به نکته خوبی اشاره کردید، با برگزاری جشنواره فیلم فجر در شرایط کنونی موافق هستید؟
ما نباید اجازه دهیم کرونا زندگی مان را فلج کند. حالا که خدا را شکر واکسن ها یکی پس از دیگری وارد بازار می شوند و دیگر به آخر کرونا رسیدیم، اما نباید زندگی را متوقف کنیم. کاری که باید انجام دهیم این است که سبک و سیاق زندگی مان را با این شرایط وفق دهیم. حضور در جشنواره فیلم فجر و تماشای فیلم ها اجبار نیست. هر کسی بخواهد می تواند در این دوره از جشنواره شرکت کند و هر کسی نمی خواهد می تواند شرکت نکند، اما هر کسی که شرکت کند حتما از قبل فکر کرونا و شرایط و تبعات آن را هم می نماید. قیاس قیاس مع الفارقی است، به خصوص در بخش اکران آنلاین که در ایران فیلم ها به فاصله چند ساعت لو می رود و نسخه قاچاق اش در بازار پخش می شود. به همین خاطر هم تصمیم گرفتند سال جاری فیلم ها را فقط برای داورها به نمایش بگذارند. چون اگر این جشنواره را آنلاین برگزار نمایند فیلم ها همه لو می رود. در صورتیکه شرایط کرونا در بهمن ماه بهتر شد به نظرم امکان نمایش فیلم ها با ظرفیت نصف سالن مخاطب هم هست که آنهم البته هر کسی بخواهد در سالن می نشیند و فیلم تماشا می نماید و هر کسی هم نمی خواهد تماشا نمی نماید.
ساناز قنبری/ گروه فرهنگ و هنر
منبع: جام جم آنلاین