فرضیه ای بر توسعه نیافتگی کشور ها

به گزارش وبلاگ علیپور رحمتی، دکتر امین عربی*؛ در برنامه ریزی ها و فعالیت های مالی، راستا توسعه، مجموعه ای از کارآمد ترین روش ها و فرآیند ها را تعیین می سازد. روش ها و فرآیند های کارآمد، در مرحله اول ترکیبی بهینه از نهاده ها را پیش روی فراوری کنندگان قرار می دهد. ترکیباتی که با توجه به محدودیت منابع، بیشترین محصول را فراوری می کنند. اندیشیدن و انتخاب بهینه میان نهاده هایی که بیشترین فراوری نهایی را دارند، جهشی در راستا توسعه به شمار میرود.

فرضیه ای بر توسعه نیافتگی کشور ها

بسیاری از منابع فراوری، جانشین همدیگر هستند. بسته به شرایط فنی فراوری، سرمایه و نیروی کار در برخی فرآیندها، جانشین همدیگر می شوند. برخی از منابع، اساس و ریشه فراوری هستند و جانشینی برای آن ها وجود ندارد. برای فراوری گندم، بذر گندم پایه اصلی فراوری است و جانشین دیگری برای آن وجود ندارد. جانشین برای گندم یعنی صرفنظر کردن از فراوری گندم و برنامه ریزی برای فراوری محصولی دیگر که در اینصورت فرآیند فراوری بکلی تغییر می کند.

در فراوری گندم عوامل فراوری در خدمت بذر گندم هستند. در خصوص بذر گندم با توجه به شرایط اقلیمی، جنس خاک و سایر شرایط، تنها می توان برترین نوع بذر را انتخاب نمود. مدیران بذر توسعه مالی اساس فراوری هستند. برای مدیریت به عنوان یکی از نهاد های فراوری، جانشینی وجود ندارد. مدیریت اساس و ریشه یک سازمان است و جانشینی برای آن وجود ندارد و تنها می توان کارآمد ترین مدیران را انتخاب کرد.

مدیریت ناکارآمد هزینه های فراوری را افزایش می دهد. بخش خصوصی هزینه ناکارآمدی مدیریت را به وسیله افزایش هزینه فراوری، کیفیت پایین محصول و از دست دادن سهم بازار و در نهایت خروج از بازار پرداخت می کند. بخش خصوصی با مدیریت کارآمد، این توانایی را دارد که برترین روش ها و فرآیند ها را در خدمت فراوری و اشتغالزایی قرار دهد و به وسیله پرداخت مالیات در افزایش خدمات عمومی و رفاه اجتماعی موثر باشد.

هزینه ناکارآمدی مدیریت در بخش دولتی بیشتر است و تامین آن بر عهده آحاد جامعه است. ناکارآمدی سازمان های دولتی علاوه بر افزایش هزینه بخش عمومی، موانعی نیز پیش روی فعالیت بخش خصوصی قرار می دهد.

فرهنگ مدیریتی

سرمایه انسانی اصلی ترین نوع سرمایه برای کشور محسوب می گردد. در میان منابع طبیعی، فیزیکی و اجتماعی، برای توانمند سازی سرمایه انسانی، منابع زیادی صرف آموزش و مهارت افراد می گردد. اهمیت مدیریت به در انتخاب بهینه ترکیب نهاده ها و برنامه ریزی برای توسعه است.

مدیریت به وسیله علایمی که از بازار مانند تغییر قیمت ها، سلیقه مصرف کنندگان و سایر شرایط درونی و بیرونی تصمیم گیری می کند. مدیران به محض دریافت علایم، برای بهینه کردن مقیاس، برنامه ریزی می کنند. مدیران، عمر بنگاه خود را بسته به سلیقه مصرف کنندگان و برنامه های رقیب برآورد می کنند و از انجام هزینه های غیر ضروری برای کالایی که تقاضای خود را از دست داده، خودداری می کنند.

مدیران بخصوص مدیران دولتی که دامنه تاثیرگذاری آن ها بر اقتصاد بالاست، حوزه های گسترده ای از تصمیم گیری و برنامه ریزی پیش روی دارند. تصمیمات آن ها تاثیرات زیادی بر فضای کسب و کار دارد، زیرا با یک تصمیم می توانند هزینه های برای فراوری ایجاد کنند یا راه را برای رشد و پیشرفت فراهم کنند و در صورت عدم وجود نظارت صحیح بر عملکرد مدیران تصمیم ها مطلوب جامعه نخواهد بود.

عوامل گوناگونی در انتخاب مدیران بخش دولتی موثر است. این مدیران از میان افراد با درجه بالای ذهنی (نخبگان)، درجه میانه ذهنی (معمولی) و درجه پایین ذهنی (ناتوان) انتخاب می گردند. مسیری که به وسیله آن، مدیران انتخاب می شوند و رفتاری که خواهند داشت، چگونه است؟

کشور های مختلف قوانین، آداب و رسوم خاصی برای انتخاب، ارزیابی و نظارت بر عملکرد مدیران دارند که آنرا فرهنگ مدیریتی می نامیم. این فرهنگ مدیریتی می تواند افراد با استعداد بالا یا نخبگان، افراد با استعداد میانه یا معمولی یا افراد با استعداد پایین یا ناتوان و یا تلفیقی از آن ها را انتخاب و بر سازمان های مختلف حاکم سازد.

توزیع نرمال انتخاب مدیران با شاخص استعداد

انتخاب صحیح مدیران، اقتصاد کشور های پیشرفته و در حال توسعه را چگونه تحت تاثیر قرار می دهد؟ برای آنالیز موضوع و نگاهی عمیق به فرهنگ مدیریتی کشور های در حال توسعه، می توان از داده های سازمان های بین المللی استفاده کرد و از نتایج و تحلیل ها به درستی استفاده نمود.

برای تبیین موضوع از بحث توزیع نرمال در علم آمار استفاده می کنیم. توزیع نرمال ارتباط بین داده ها و پراکندگی آن ها را معین می کند. برای تحلیل داده ها تنها به محاسبه میانگین و انحراف معیار احتیاج داریم. برای روشن شدن بحث، تحلیلی از قد دانش آموزان یک کلاس فرضی 100 نفره ارایه می گردد. فرض می کنیم میانگین قد دانش آموزان کلاس، 110 سانتیمتر است.

برای محاسبه میانگین قد دانش آموزان، اندازه قد همه دانش آموزان را با هم جمع می کنیم و حاصل را بر تعداد آن ها تقسیم کنیم. فرض می کنیم محاسبه انجام و به عدد 110 رسیده ایم. توزیع نرمال می گوید، قد 50 درصد دانش بیشتر از 110 و 50 درصد دیگر قد شان کمتر از 110 سانتی متر است.

برای اینکه تحلیل کامل تری از داده ها داشته باشیم، به انحراف معیار که اندازه پراکندگی را نشان می دهد، احتیاج داریم. برای محاسبه انحراف معیار، مجموع توان دوم اختلاف داده ها از میانگین حساب و حاصل آن بر تعداد داده ها تقسیم می گردد و از خاصل، جذر گرفته می گردد.

در این مثال، فرض می کنیم انحراف معیار عدد 5 است. با میانگین 110 و انحراف معیار 5، توزیع نرمال به ما می گوید، قد 95 درصد دانش آموزان بین 100 و 120 سانتی متر واقع شده است. در واقع دو برابر انحراف معیار یعنی عدد 10 را یک بار از میانگین کم کردیم عدد 100 حاصل شد و بار دیگر همین عدد 10 (دو برابر انحراف معیار) را به میانگین اضافه کردیم عدد 120 دست آمد.

در وقع، قد 95 درصد دانش آموزان بین 100 و 120 سانتی متر واقع شده است. 5 درصد به جای مانده قد شان یا بلند تر از 120 سانتی متر یا کوتاه تر از 100 سانتی متر می باشد؛ بنابراین نصف 5 درصد یعنی، 2.5 درصد قد شان بزرگتر از 120 و 2.5 درصد دیگر، کوچکتر از 100 سانتی متر است.

در فعالیت هایی که شاخص اصلی آن، قد افراد می باشد، مانند فوتبال افراد تمایل دارند با هم قدان خود بازی کنند. بطور طبیعی و به علت فیزیک بدنی و ترس از آسیب بدنی و تفاوت در مهارت ها، کوتاه قدان تمایل دارد با افرادی که از نظر قد در یک سطح هستند بازی کنند و معمولا افراد بلند قد را در بازی خود شرکت نمی دهند. بلند قدان نیز چنین رفتار هایی از خود نشان می دهند.

اکنون این شرایط برای توزیع استعداد یا نبوغ افراد یک جامعه، به کار می رود. بیشتر ویژگی های مدیریتی مانند دانش، تصمیم گیری و مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس، ارتباط گیری و ... به استعداد، توانایی فکری و نبوغ بستگی دارد و افراد از نظر نبوغ دارای یک منحنی توزیع نرمال هستند. به این صورت که در رتبه بندی برای استعداد افراد، کسانی که در محدوده بهره هوشی 115 هستند میانه یا معمولی و کسانی که بهره هوشی آن ها از 130 بیشتر است، بسیار با استعداد و کسانی که بهره هوشی آن ها کمتر از 70 است کم استعداد یا ناتوان می باشند. جامعه از نظر بهره هوشی و استعداد دارای توزیع نرمال است.

توانمندی فکری و نبوغ به صورت طبیعی در یک شرایط توزیع نرمال قرار می گیرند. می توان ادعا کرد که 95 درصد جامعه از نظر نبوغ و استعداد، معمولی هستند. 2.5 درصد جامعه نخبه و 2.5 درصد جامعه ناتوان یا به عبارتی دارای هیچ نبوغی نیستند. شرایط کلی کشور ها و جوامع مختلف به همین صورت است. تنها ممکن است بجای 95 درصد کمی بیشتر یا باشد و بعلاوه درصد نخبه ها و افراد ناتوان اندکی کمتر یا بیشتر باشد.

فرهنگ مدیریتی یک جامعه نقش اصلی در سپردن مدیریت سازمان ها به افراد معمولی، نخبگان یا افراد ناتوان دارد. کشور ها را می توان بر حسب اینکه مدیریت سازمان در دست کدام طیف واقع شده است، به کشور های پیشرفته، در حال توسعه و فقیر تقسیم بندی کرد. کشور های در حال توسعه کشور هایی هستند که مدیریت سازمان ها و مراکز فراوریی در دست افراد معمولی است. کشور های پیشرفته از نخبگان و کشور های فقیر از افراد ناتوان برای مدیریت سازمان ها استفاده می کنند.

در مدیریت، دانش، جوهر اصلی تصمیم گیری و برنامه ریزی است و سطح هایی از استعداد، شاخص گروه بندی ها می باشد. کسانی که از استعداد بهتری برخوردارند ترجیح آن ها همکاری با همدیگر هست. افراد کم استعداد نیز برای همکاری در فعالیت ها، مشارکت افراد مشابه خود را ترجیح می دهند؛ بنابراین به صورت طبیعی اگر فرهنگ مدیریتی یک جامعه مدیری از میان افراد نخبه را انتخاب نماید، این مدیر نیز همکاران خود را از نخبگان، انتخاب می کند و مشابه آن برای یک مدیر ناتوان و کم استعداد نیز صادق است و ترجیح مدیر ناتوان انتخاب همکارانی از همین طیف افراد خواهد بود.

*دکترای اقتصاد بین الملل

منبع: فرارو
انتشار: 1 مرداد 1401 بروزرسانی: 1 مرداد 1401 گردآورنده: aliporerahmati.ir شناسه مطلب: 1396

به "فرضیه ای بر توسعه نیافتگی کشور ها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فرضیه ای بر توسعه نیافتگی کشور ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید